loading...
روانشناسي سلامت
سيد امين كاظمي بازدید : 158 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (1)

از نظر روانشناسی، اهمالکاری یا تنبلی یعنی به آیندهمحول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم. به طور کلی، به تعویق انداختن کار،رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمیتواناز تاخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنهادفاع کرد. عقب انداختن کارها بلایی است که هزینه های زیادی هم دارد. موکول کردن کارها به آینده نه تنها موجب از بین رفتن بازدهی می شود، بلکه پشیمانی و تأسف و کاهش اعتماد به نفس را نیز به دنبال دارد. به تمام این دلایل، روانشناسان علاقه مندند که بدانند چه در ذهن می گذرد که باعث می شود انجام آنچه برای آن برنامه ریزی کرده ایم سخت شود. آیا ما طوری برنامه-ریزی شده ایم که کارها را بهتعویق بیاندازیم؟ یک تیم بین المللی روان شناسی به رهبری سین مک کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه مند بودند تا بدانند آیا رابطه ای بین طرز تفکر ما در موردکار و تمایل به عقب انداختن آن وجود دارد یا نه. به عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟ در این تحقیق ، به شیوه علمی درباره ی ((تنبلی و اهمالکاری)) یا ((به تعویق انداختن کار)) بحث شده علل و انگیزه های رفتاری آن موردتجزیه و تحلیل قرار گرفته ، سپس راههای عملی مبارزه با آن ارائه شده است.

واژه ((اهمالکاری)) ، ((تنبلی)) ، ((سهل انگاری)) ((مسامحه کاری)) و((به تعویق انداختن کار)) معادل کلمه ی انگلیسی Procrastination به کار رفته است. البته هیچ کدام مفهوم کامل را در بر نمی گیرد. ((اهمالکاری)) رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته ، مصادیق مختلف آن دیده می شود .مطالب این تحقیق در عین استفاده ی کاربردی ، برای عموم افراد جامعه ، دانشجویان روان شناسی عمومی و بالینی، علومتربیتی ، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود. چه تعداد از تحصیل کرده ها به اهمالکاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می سپارند؟ این سوال جدی است . چه کسی می تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ کس ! حدس بر ایناست که 95% مردم به این بیماری مبتلا هستند. اگر ضرب المثل های عاميانه فارسی را مرور کنيم به موارد جالب توجهی بر می خوريم، که در آن، «نشانه» هايی از ويژگی های فرهنگايرانی نمود پيدا کرده است; "چو فردا شود، فکر فردا کنيم"،"جور مرا بکش"، "نان گدايی را گاو خورد ديگر به کار نرفت"،"اين طفل يکشبه ره صد ساله می رود"، "هر چه پيش آيد خوش آيد"،"جيم شدن" و... همه اين ضرب المثلها بيان کننده خصوصيتی از فرهنگ ايرانی است و آن چيزی نيستجز " تنبلي"، آيا ايرانی ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ اینپرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگرانایرانی معتقدند یکی ازخصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است.نتايج تحقيق تطبيقی نشان می‌دهد که ميزان تنبلی ايرانيان از متوسط جهانیبيشتر است و تنها کشورهای عربی و آفريقايی هستند که بيش از ايرانياندچار تنبلی هستند. در بن بيشتر مشکلات ايرانيان و مشخصه‌هايی که کم و بيش، از آنها با عنوان آسيب‌های فرهنگی و يا اجتماعی ياد می‌کنند، خصوصيتی اخلاقي را مشاهده می‌کنيم که به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، بسياری از ويژگی‌های نامطلوب ما بر روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسيار ريشه دارد. اين خصوصيت اخلاقی، تنبلی اجتماعي است که بسياری از عاداتفرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مايه می‌گيرند و تغذيه می‌کنند. آنچه روشن است «تنبلی اجتماعی» يکی از مهمترين ويژگی‌های رفتاریناپسند ايرانيان است. اين مساله بويژهدر عدم تمايل به درس خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، و در کار اداری کارمندان، و در ميزان بالای تماشای تلويزيون در ايران به جای کتابخوانی، و در تمايل زياد به استخدام در دستگاه دولتی و عدم تمايل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرينی، در وجود تعطيلی فراوان سالانه، در پديده‌ای به نام بين التعطيلين، و در موارد فراوان ديگر موجود است. تنبلی چیست؟ از نظر روانشناسی، اهمالکاری یا تنبلی یعنی به آیندهمحول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم. به طور کلی، به تعویق انداختن کار،رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمیتواناز تاخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنهادفاع کرد. اهمالکاریبه هر شکلی کهباشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورتعادت درمی آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای تاخیر در کار، برای خود شخص نیزرنج آور است و احساسی که از این تاخیردر او ایجاد می شود، علاوه بر زیانهای پیش بینیشده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد. از نظر آماری، این عادت نزد بیشترمردم رایج است و بسیار نادرندکسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق انداختن کار در انسان، نظیر بسیاریاز عادتهای دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد ومردم با این که اززیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بیتوجه می گذرند. ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تاخیر در کارها، به عذر وبهانه و منطقی جلوه دادن آن رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویتآنها کمک می کنیم. وقتی برای به تعویق انداختن کارهای خود عذر و بهانه میآورید، درحقیقت آن را موجه جلوه می دهید و عواقبش را از یاد می برید. وجود نشانه های افسردگی ، خستگی ، سردردهای شدید، بی خوابی ، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمالکار ، گواه بر آن است که او می خواهد خود را از رنج اهمالکاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش کردن خودبرای رهایی از چنگال آن کافی نیست .

سه وجه مختلف از اهمالکاری

-1 خودشکوفایی:به خصوصیات فرد و هرفهایی که در زندگی به دنبال آن است ارتباط پیدا می کند.

-2 حفظ موقعیت شخصی:به تمام فعالیتهایی اطلاق می شود که فرد برای زندگی خود به کار می برد. همه وظایف شغلی و شخصی او به منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد ، در این تعریف قرار می گیرد.

-3احساس عدم مسوولیت در باره ی دیگران: در کارتان احساس مسوولیتنمی کنید و درزندگی بتدریج دوستانتان را از دست می دهید.اهمالکاری و به تعویق انداختنکارها به طور قابل ملاحظه ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.

 به طور کلی، به تاخیر انداختن کارها از ۳ ناراحتی منشا می گیرد.

 الف ) احساس خود کم بینی به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خود کم بینی می کند. یعنی شخصیتخود را در جایگاهی پایینتر از آنچه هست می بیند و از ایننظر دچار ناراحتی می شود یااعتماد به نفس خود را ازدست می دهد و احساس بی ارزشی می کند.این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می شود که:

-1هرکسی دوست دارد کارش را هرچهبهتر و کاملتر انجام دهد.

-2اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند.

-3با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می گیرد، غلبه ورزد.

 خصوصیات یاد شده در رفتار هر کس به طور نسبی دیده می شود. گاهی به دلایل مختلف موفق نمی شوید که کارتان را به موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می کنید. احیانا به خودتان می گویید :(( من آدم بدی هستم ، چون کارم را به موقع انجام نداده ام )). خوب کسی که در ارزش وجود خود شک می کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد. از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشتهباشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی حاصل است. اگر شما بهایده آل می اندیشید، یعنی می خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولینمی توانید ، طبعا ناراضی می شوید. نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی دارد و دیگرحاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه جویی وسرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسننیست. هر کار خوب و ظاهرا بی ایراد، خالی از نقص نخواهد بود. پس سختگیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایلبیعلاقگی، عدم اعتماد به نفس است،پس خود را باور کنید.

 ب ) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی) یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل ، به ((خود رسیدن)) وافراط است؛ مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد مخدر وغیره. عوامل یاد شده موجب ((سرخوردگی)) نمیشوند، ولی بتدریج زمینه را برای آن مهیامی کنند. پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. دوست دارید درآزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورتترجیح می دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم وطرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می دهد، زیرا ترس دارید که توقع شما در حدانتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعیلازم را به کار نمی برید، در نتیجه نسبتبه کار بی علاقه می شوید. در حقیقت ، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر ، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است.. هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خودفکر کنید، باید بدانید به جای این کهبه ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجاراز آن سوق داده خواهیدشد؛ چراکه توانایی شما نمی تواند بیش از حد کارآیی تان در آنباشد. بدون واهمه درباره نتیجه کاربه فعالیتهای خود بپردازید. وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانای تان است ، کار برای شما کسل کننده خواهد بود. تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه های مزاحم نجات خواهد دادو بتدریج درمی یابید که به سوی موفقیت گام برمی دارید و در کارتان احساس بهروزیمی کنید. شما در هر کاری که شروع می کنید، باید از پیش خودرا برای مواجهه با برخیمشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید:«بهعلت مشکلاتی که وجود دارد آنکار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیباباشید. به خود تلقین کنید که می توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود اینفکر به شما نیرو می دهد که در جهت مقصود پیش بروید.

ج ) خشم بسیاری از تنبلی ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترسمردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می اندازد و از آن نظر که نمی تواند آن رابه طور کامل انجام دهد، بهانه تراشی می کند. مثلا تقصیر را به گردن هم اتاقی خودمیاندازد، استادش را مقصر می داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش رامقصر می داند که او را به مدرسه برده اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنیمی کند. به جای این که از دست خود عصبانیباشد و خود را مقصر بداند، همهتقصیرها را به گردن دیگران می اندازد! در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمدهتنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها ازاشخاص می انجامد. چاره تنبلی چیست؟ در پاسخ باید بگوییم کار و کوشش. اگر منطقی فکر کنید ، تنبلی را کنار خواهید گذاشت. رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او از جمله نگرانیها و ناراحتیهایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار به موقع هم آسانتر است و هم مزایایی در بر دارد. در صورتی که گذشت زمان، هم کار رامشکلتر می سازد و هم مزایای انجام به موقع آن را از بین می برد. رفتار مسامحه کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می تواند دررفتار شما نقش فعالی داشته باشد.مسامحه کاری از عدم تحرک ناشی می شود. یعنی فرد مسامحه کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد.پس منطق و استدلال حکم می کند که هرکس رنج حال را به خاطر راحتی آینده تحمل کند. درتجزیه و تحلیل روش ((روان درمانی منطقی))، خصوصیات رفتاری در شش مرحله ی زیر مورد بررسی قرار می گیرد: 1. بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد و با عنوان ((الف)) مشخص می شود. 2. باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره ی فعالیتها و تجارب یاد شده با عنوان ((ب)) 3. نتایج احساس باورها، مرحله ی ((ج)) 4. بازتابهای رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل انگاری، مرحله ((د)) 5. مبارزه با باورهای غیر منطقی، مرحله ی ((ه)) 6. مرحله ی شناخت رفتاری-هیجانی درتنبلی با روش منطقی به باورهای غیرواقعیخود فکر کنید و آنها را در کارتان تاثیر دهید. بدین ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برایمبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهیدکرد.

 

 

 منبع: انجمن روانشناسی اجتماعی ایران

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط عشقت در تاریخ 1391/08/10 و 10:55 دقیقه ارسال شده است

گلم حوصلم نشدهمشوبخونم ولی نصفشو که خوندم خوب بود.


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
در اين وبلاگ مطالب روز روانشناسي رو قرار ميدم مسائلي مربوط به خانواده وزندگي بهتر،همه بازديد كنندگان از اين وبلاگ ميتونن اگه سوالي دارن در بخش خوش آمد نظر پيشنهاد انتقاد وسوالاتشون رو بگن;-)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 32
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 200
  • بازدید ماه : 200
  • بازدید سال : 2,273
  • بازدید کلی : 17,575
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ